English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7079 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public d. U زمین خالصه
public domain U زمین خالصه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crown land U خالصه
public domain U خالصه
public domain U ملک خالصه
public domain U خالصه دولتی
domains U املاک خالصه
domain U املاک خالصه
public ownership U ملک خالصه
public domain U ملک خالصه
public ownership U خالصه دولتی
public domain U خالصه دولتی
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground surface U کف زمین
real estate U زمین
earth U زمین
earths U زمین
tellus U زمین
ground line U خط زمین
acres U زمین
acre U زمین
floor U کف زمین
norland U زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
soil U زمین
terrain U زمین
soiling U زمین
soils U زمین
this earthly round U زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
grazes U زمین
rooter U زمین کن
land U زمین
lackland U بی زمین
land n U زمین
grass roots U کف زمین
graze U زمین
grazed U زمین
globe U زمین
geodetically U زمین
ground U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
fielded U زمین
ground U کف زمین
aerospace U جو زمین
fields U زمین
earthing U زمین
domains U زمین
domain U زمین
globes U زمین
ground U : زمین
field U زمین
extra terrestrial U زمین
floor U کف زمین
original ground U زمین بکر
upland U زمین کوهستانی
upland U زمین بلند
parterre U در طول زمین
paralytic disability U زمین گیری
feature line U خط عوارض زمین
uplands U زمین کوهستانی
uplands U زمین بلند
terrain U زمین ناحیه
terrestrial U زمین خاکی
landward U بسوی زمین
physical characteristics U خصوصیات زمین
emblements U حاصل زمین
pervious ground U تراوا زمین
permeable ground U زمین تراوا
permeable ground U تراوا زمین
earth excavating U حفاری زمین
terrain U عوارض زمین
terrain U نوع زمین
earth electrode U الکترد زمین
terrain U زمین عملیات
earth current U برق زمین
earth crust U پوسته زمین
basement U زیر زمین
basements U زیر زمین
planned chart U کروکی زمین
field of play U زمین بازی
oblique compartment U زمین مورب
nutation U اهتزاز زمین
paralysis U زمین گیری
geoid U زمین وار
floor U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
geoid U زمین دیسه
floors U محدوده زمین
neutral earth U زمین خنثی
natural ground U زمین طبیعی
demesne U تملک زمین
crust U پوسته زمین
occident U مغرب زمین
geodesy U زمین سنجی
difficult terrain U زمین دو عارضه
original ground U زمین طبیعی
drill harrow U زمین صاف کن
flat ground U زمین تخت
laird U صاحب زمین
open country U زمین باز
flat ground U زمین مسطح
downfield U زمین حریف
borderland U زمین سرحدی
foreland U زمین جلوامده
geochemistry U زمین شیمی
borderlands U زمین سرحدی
lairds U صاحب زمین
bog U زمین باطلاقی
bogs U زمین باطلاقی
speculation U زمین خواری
crusts U پوسته زمین
soil strain U فشار زمین
panhandles U زمین باریکه
earthward U بسوی زمین
earthmoving U حرکت زمین
panhandling U زمین باریکه
sandy soil U زمین ماسهای
salle d'armes U زمین شمشیربازی
earthwards U بطرف زمین
earthling U اهل زمین
rolling country U زمین پوشیده
rootle U زمین راباپوزکندن
earthing strap U تسمه زمین
territories U زمین ملک
territory U زمین ملک
route U به زمین نشاندن
panhandled U زمین باریکه
panhandle U زمین باریکه
earthward U بطرف زمین
soil species U نوع زمین
soil creep U زمین خزه
site building U زمین ساختمانی
site building U زمین زیربنا
glebe U زمین خاک
gore U زمین سه گوش
gored U زمین سه گوش
gores U زمین سه گوش
goring U زمین سه گوش
plant U در زمین قراردادن
plants U در زمین قراردادن
scrub land U زمین بایر
earthwards U سوی زمین
science of geology U زمین شناسی
saturated ground U زمین سیراب
routes U به زمین نشاندن
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com